جمعه نهم آبان روز بزرگداشت حضرت علي اصغر (ع) بود ، من و بابا و خاله ساعت 30/7 صبح راه افتاديم سمت مصلي هنوز مراسم شروع نشده بود تا تو يه كم شير خوردي و يه چرت كوچولو زدي مراسم هم شروع شد هنوزم واسم عجيبه با اينكه ساعت 6 صبح بيدار شده بودي و اونجا هم خيلي شلوغ بود تو حسابي ذوق ميكردي و خوشحال بودي اما ديگه آخراش حساببي خسته شده بودي و گريه مي كردي كه ما سريع برگشتيم ايشااله در پناه شش ماهه حضرت اباعبداله الحسين هميشه سالم و سلامت باشي و ساعت 7 صبحه آقا حاضر شده بره مصلي !!!!! ...